شورش فرقه «حلقه» عليه عرفان اسلامي
حضور تا ظهور
از سال 260 امام حاضر است غیبت به معنای عدم رؤیت است نه عدم حضور
درباره وبلاگ


به سایت حضور خوش آمدید من را با نظرات خودتون سر فراز کنید
نويسندگان

 عرفان حلقه درجغرافياي معنوي

ازديدگاه عرفاني سراسرعالم هستي رحمت عام الهي است. مؤمنان وكافران،خوبان وبدان،حقيقت‌طلبان وحقيقت‌ستيزان وحتي شياطين وفرشتگان غرق دررحمت عام يارحمت رحماني هستند. رحمانيت خداوندهيچ مقابل ومتضادي ندارد. امارحمت خاصه يارحيمي خدامخصوص خوبان وحقيقت‌جويان ودوستان خداست ودرمقابل آن قهروغضب الهي است.

خداوندبارحمانيتش به شيطان فرصت دادوبه بدكاران زندگي ونعمت مي‌دهدتاياخودراتغييردهندوبه رحيميت خداوندراه‌يابنديادرقهراوغوطه‌ورشوند. بنابراين رحمانيت اوهيچ خصوصيتي نداردوهمه رادربرگرفته است. ازيك جهت هم شامل رحيميت خداوهم شامل قهروغضب اوست ونتيجه برخورداري ازرحمانيت هم هدايت است وهم گمراهي واضلال.

درعرفان حلقه ادعا اين است كه پيروان به حلقه‌هاي رحمانيت خداوندمتصل مي‌شوندوحقيقت رحمانيت هم فرصتي براي همنشيني باشياطين وشرارت كردن است وهم مقدمه‌اي براي هم‌سخني بافرشتگان وسيربه سوي معبودكه البته هركدام ازاينهانشانه‌هايي دارد. اگردرفرصتي كه رحمانيت خداوندبه انسان داده به رحيميت اوبينديشدوآنرابجويدبه راستي اهل رحمت ‌است وبه زودي درآغوش عشق ورحمت خاصه خداوندآرام خواهدگرفت وازاوخواهدشنيد:«ايجانبه آرامش رسيده به سوي پروردگارت بازگرددرحالي‌كه شادمان وراضي هستي واونيزازتوخشنودوراضي است.» (فجر/27و28)

اماكسانيكه به رحمانيت تكيه كرده ودرآن فرومانده‌اند،مثل شيطان وبلكه شياطين انسان‌نماخواهندبودكه ازفرصت‌هاونعمت‌هاي الهي براي دورشدن ودشمني باخدااستفاده مي‌كنندوموردقهروناخشنودي اوقرارمي‌گيرند. عرفان حلقه به اعتراف پايه‌گذاران آن براي اتصال به حلقه‌هاي رحماني است (انسان‌ازمنظري ديگر/ صص 15تا18) ودرطول اينسال‌هانه دردوره‌ه اي آموزشي ونه دركتاب‌هاي شان براي حلقه‌هاي رحيميت تعريف وبرنامه‌اي ارائه نداده است. بنابراين باصرفنظرازشواهدعيني كه تسليم شدندربرابرشيطان ووسوسه‌هاي نفساني رادرعرفان حلقه نشان مي‌دهد،باتحليل مدعاي آنهابراساس چارچوب نظري برآمده ازعرفان،اين جنبش شبه معنوي به روشني درفضاي شيطاني قرارمي‌گيرد. دراين باره نمونه‌هايي ازتناقض‌گويي وخودپرستي‌كه دراساسنامه اين فرقه موجوداست،موضوع راكاملاًروشن مي‌نمايد.

واسطه فيض واشتراك نظربا وهابيت!

پايه‌گذاران عرفان حلقه معتقدند:«رحمت عام شامل همه انسان‌هامي‌شودوانسان دراين مورد،‌حق انتخاب داشته ومي‌تواندازآن استفاده نموده يااجتناب نمايدوبراي برخوردارشدن ازآن هيچ اجباري ندارد؛سفره‌اي است كه هرروزگسترده است،تاچه كسي به سوي آن دستبرده،لقمه‌اي رابردارد. به طوركلي،همه انسان‌هاصرفنظرازنژاد،مليت،جنسيت،‌سن وسال،سوادومعلومات،استعدادولياقت‌هاي فردي،‌دين ومذهب،گناهكاري وبي‌گناهي،پاكي وناپاكي و... مي‌توانندازرحمت عام الهي برخوردارشوند. فيض ورحمت الهي درانحصارهيچ گروه خاصي نيست.» (انسان ازمنظري ديگر/ص15)

اين سخن اشكالاتي داردكه بركساني كه تاحدودي باعرفان آشناهستندپوشيده نيست،ولي به هرصورت دراساسنامه عرفان حلقه تبيين بيشترموضوع آمده است. البته دراساسنامه،حلقه‌هاي رحمانيت بانام شعورالهي مورداشاره قرارگرفته واينطورمعرفي شده است:‌ «نظربه اين كه شعورالهي نيازبه هيچ مكملي ندارد، ‌لذاچيزي تحت هرنام وعنوان،قابل اضافه كردن به آن نبوده واين موضوع به راحتي قابل اثبات مي‌باشد؛چراكه باحذف عامل اضافه شده،مشاهده مي‌شودكه حلقه وحدت همچنان عملمي‌نمايدواين خودرسواكننده بدعت‌گذاران ومتقلبان خواهدبود،كه دردل اين رابطه براي تشخيص حق ازباطل وجوددارد. دراين رابطه،هيچگونه بدعتي پذيرفته نيست وفقط نشان‌دهنده ميل فردبه خودنمايي ومطرح نمودن خودمي‌باشد.» (عرفان كيهاني (حلقه)/ص103) بااين عقيده دردوره‌هاي آموزشي عرفان حلقه موضوع  توسل به معصومين وزيارت  ودعاهاي مربوط موردنفي ونكوهش قرارمي‌گيردواين دقيقاًشبيه موضع‌گيري وهابيان است كه كشتن شيعيان راموجب ورودبه بهشت مي‌دانند. زيارت ازنظرآنهامكان‌پرستي وتوسل،شخص‌پرستي وروح‌پرستي ومرده‌پرستي است؛حتي تكريم قرآن كريم راكتاب‌پرستي مي‌پندارندوازخواندن آنكه شفاورحمت است،بربالين بيماران جلوگيري مي‌كنند. چنانكه دراصل ديگري ازاساسنامه آمده است:«نام خداونددررأس همه نام‌هاقرارداردوخواندن واستعانت فقط سزاواراوست ونقض آن شرك است(اصل اجتناب ازمندون‌الله). مهم‌ترين مصاديق بارزشرك عبارتنداز: شخص‌پرستي،روح‌پرستي،مرده‌پرستي،مكان‌‌پرستي،كتاب‌پرستي،خود‌پرستي،دنياپرستي،ظاهرپرستي. بين انسان وخدا،تنهاواسطه‌اي كه وجوددارد،هوشمندي وشعورالهي (يدالله) است كه بهصورت‌هاي مختلف نقش يداللهي خودراايفانموده،پل ارتباط عالم پايين وعالم بالامي‌باشد.» (عرفان كيهاني (حلقه)/صص119و120)

نكته جالب دراين اصل اين كه روح‌پرستي وكتاب‌پرستي ومكان‌پرستي حتي قبل ازخودپرستي ودنياپرستي ذكرشده است. حالابرفرض صحت اين حرف‌هاكه پاكان وناپاكان اگربخواهندازرحمانيت برخوردارندوهيچ افزوده‌اي به شعوركيهاني وحلقه‌هاي رحماني لازم نيست وهمه بدعت‌گذاري وتقلب است؛درجايي ازمانيفست عرفان حلقه اين طورمي‌خوانيم:

«براي بهره‌برداري ازعرفان عملي عرفان كيهاني (حلقه)،نيازبه ايجاداتصال به حلقه‌هاي متعددشبكه شعوركيهاني مي‌باشدواين اتصالات،‌اصل لاينفك اين شاخه عرفاني است. جهت تحقق بخشيدن به هرمبحث درعرفان عملي،نيازبه حلقه خاص وحفاظ‌هاي خاص آن حلقه مي‌باشد. اتصال به دودسته كاربران ومربيان ارائه مي‌شودكه تفويضي بوده،درقبال مكتوب نمودن سوگندنامه‌هاي مربوط به آنان تفويض مي‌گردد. تفويض‌ها،توسط مركزيت كه كنترل وهدايت‌كننده جريان عرفان كيهاني (حلقه) مي‌باشد،انجاممي‌گيرد.» (عرفان كيهاني (حلقه)/ ص80)

دروغگويي مربي حلقه،دال برمتصل نبودن او به فيض نيست(!)

به اين ترتيب مربيان عرفان حلقه كه اتصال راازمركزمديريت عرفان حلقه دريافت كرده‌اندمي‌توانندآن رابه ديگران انتقال دهنديعني اتصال به رحمت عام الهي باوساطت فيض درسلسله مراتب عرفان حلقه امكان‌پذيراست! بااين وصف يك مربي عرفان حلقه اگرچه دروغگوباشدويابه ناپاكي‌هاي ديگرآلوده باشد،چون اتصال به رحمت عام الهي فراترازاين قيدهاست وچون اواتصال راازمركزيت وسلسله مراتب عرفان حلقه وشعوركيهاني دريافت كرده واجازه تفويض راهم گرفته است،مي‌تواندآنرابه ديگران منتقل كند،اگرچه گيرنده اتصال ازمربي‌خودپرهيزكارترباشد،درغيراينصورت شايد،بلكه قطعاًبه رحمت عام الهي نمي‌رسد!

بنابراين رحمت عام الهي بااجازه مركزيت عرفان حلقه دردسترس بندگان خداقرارمي‌گيرد. توسل وتوجه به انبياواولياوواسطه فيض بودن آنهامردوداست وتنهامركزيت عرفان حلقه وسلسله مراتب مربيان آن واسطه فيض شعورالهي واتصال به رحمت عام حق تعالي هستند.

رحمت عام خدا فقط در دست ماست(!)

براي نقش واسطه فيض بودن مركزيت وسلسله مراتب عرفان حلقه توصيف‌هاي زيبايي بيان شده است ازجمله اينكه «ازآن چه روزي آسماني دارند،مانندروزي زميني خود،‌به ديگران انفاق كنند «مم ارزقناهم ينفقون»وازاتصال خودبراي آنهانيزايجاداتصال كنند.» (انسان ازمنظري ديگر/صص15و16) امااين توصيفات زيباواستفاده تأويلي ازآيات قرآن مشكل تناقض گويي راپيچيده‌ترمي‌كند. چون ازديدگاه قرآن رحمت عام الهي دردسترس همه است وهيچ اختياري براي استفاده ازآن وجودندارد،نعمت‌هاومهلت‌هايي كه بين مؤمنان وكافران مشترك است ازرحمت عام سرچشمه مي‌گيردوكساني كه ازآن درست استفاده كنندودرراهايمان وشكرگذاري وعشق به خداوندقدم بردارنددرحقيقت درحلقه‌هايامراتب رحمت خاصه ورحيميت اومتصل شده‌اند. «وكان بالمؤمنين رحيماً» (سوره مباركه احزاب/آيه 43)

بنابراين تناقض بزرگ عرفان حلقه رامي‌توانيم اينطورعنوان‌گذاري كنيم: رحمت عام خدافقط دردست ماست. اگرسازندگان اين فرقه دست به ابتكارمي‌زدندونوع ديگري ازرحمت الهي راتعريف مي‌كردند – به نام رحمت حلقه‌اي - بهتربود،البته بازهم دروغ مي‌شد،ولي دست كم ديگرتناقضي وجودنداشت.

اگربخواهيم باادبيات عرفان حلقه سخن بگوييم،بايدگفت،خودپرستي‌هاوخودنمايي‌هاي عرفان حلقه به اين اندازه پايان نيافته ودامنه آن بسيارگسترده شده است. درواقع اين فرقه نه تنهاعقايدوتصورات خودرايگانه راه حقيقت مي‌پنداردبلكه هيچ نام ديگري راغيرازنام خودمجازنمي‌شمارد.

«هيچ كس حق معرفي اين اتصال رابانام ديگري غيرازشبكه‌شعوركيهاني ياشعورالهي نداشته،اينكارفريب ديگران محسوب شده وباعث سوق آنهابه سمت غيرازخدا (اصل اجتناب ازمندون الله) وانحراف همگان خواهدشدوهمچنين هرعاملي كه فرداتخاذنموده تابدان وسيله خودرامطرح نمايديامنجربه منيت وادعاي رجحان وبرتري نسبت به ديگران شود،ازانحرافات بارزهستند. (اصل اجتناب ازاَناخيرمنه).» (عرفان كيهاني (حلقه)/صص90و91)

معلوم نيست اگرحقيقت ماجرافرقي نداشته باشدتغييرنام چگونه موجب سوق به سمت غيرخداوفريب ديگرانخواهدشد؟وجالب اينجاست كه ادعاي رجحان وبرتري‌طلبي براي همه ازانحرافات بارزاست امادرخصوص سازندگان عرفان حلقه،انحراف نيست؛اگرچه درحدپرستيدن نام خودباشد. اگرعرفان حلقه درست است،چه اشكالي داردكه گروهي به جاي شعوركيهاني بگويند،شعورجهاني،ياروح كيهاني،ياآگاهي الهي،‌ياشعورهستي،ياهوشياري خلاق،يانيروي بيكران،يانيروي الهي،ياهرنام ديگر؟

اين درحالي است كه درباره خداوندمعتقدند،اگرچه بانام‌هاي گوناگون يادشود،چون منظورومقصود،يكي است،خواندن اوبه نام‌هاي گوناگون دراديان مختلف اشكالي ندارد.

درمان گري شيطاني ونفي قرآن وپيامبر(ص)

اساسنامه عرفان حلقه همه كساني راكه بررحمت الهي چيزي مي‌افزايند،متقلب اعلام مي‌كندواثبات اين تقلب وبدعت‌گذاري به اين است كه باحذف آن عامل،حلقه وحدت كه همان حلقه‌هاي شعوركيهاني يارحمانيت است،همچنان عمل مي‌كند. (عرفان كيهاني (حلقه)/ ص103) به طورمصداقي وروشن توسل به اهل بيت عليهم‌السلام وقرآن كريم درتعاليم عرفان حلقه افزوده‌هاي متقلبانه است وطلب اتصال ازطريق تشكيلات عرفان حلقه درست وصادقانه چون باحذف دعاهاوقرآن وتوسل به اهل بيت،شعوركيهاني عمل مي‌كند،ولي بدون اتصال ازطريق تشكيلات حلقه عمل نمي‌كند. پس مي ‌بينيم درمان گري درتشكيلات عرفان حلقه فقط درمان نيست بلكه يك متدولوژي معرفت‌شناختي است وبراي اثبات عرفان راستين وعرفان تقلبي ارائه مي‌شودونتيجه آنهم نفي رسول الله(ص) وخاندان اووكتاب خدابه عنوان واسطه‌هاي اتصال به رحمت الهي است،درحاليكه خداوندپيامبررارحمهًْ للعالمين معرفي كرده وقرآن راباوصف شفاورحمت مي‌شناساند. مهمترين مسأله مطرح درباره گردانندگان وهواداران عرفان حلقه،توانايي ظاهري آنهابراي درمان گري است. توضيح اين كه افرادتحت تعليم دراين فرقه باچندلحظه تسليم شدن وگشودن وجودخود،به شعوركيهاني متصل مي‌شوندوازآن پس نيروي درمانگري پيدامي‌كنند؛وبدون اين كه تغييري درخودايجادكننديابراي جلب رضاي خداعملي انجام دهند،دريك لحظه تسليم شدن به نيروي درمانگري دست پيدامي‌كنند. رازماجرااين است كه شيطان براي سرگردان كردن انسان درحلقه‌هاي رحمانيت وبازداشتن اوازرحمت خاصه وبه تباهي كشيدن فرصت‌هاونعمت‌هاي رحماني،دست به شيطنت‌هاي شگفت‌انگيزي مي‌زندكه يكي ازآنها «بهبودنمايي»است. به اين معناكه شياطين كه ازجن‌وجنس آتش هستند،ازنيروهايي برخورداربوده ودرشرايطي مي‌توانندازنيروي خوداستفاده كنند. همچنانكه درقرآن مجيدودرماجراهاي حضرت سليمان علي نبي ناوآله وعليه‌السلام آمده است،آن پيامبربزرگ خدابه اطرافيان خودگفت،چه كسي مي‌تواندتخت بلقيس راحاضركند،يكي ازجنيان گفت: پيش ازآنكه ازجاي خودبرخيزي تخت رابه اينجامي‌آورم. (سوره نمل/38و39) جن‌هامي‌تواننددرعالم مادي كارهايي انجام دهنداماتاانسان سراغ آنهانرودوپاي آنهارابه زندگي خودبازنكندتوان دخالت ندارند. امااگربه هرطريق وباهرنامي به نيروي آنهاپناه ببردوتسليم‌شان شود،آنگاه مي‌توانندكارهايي انجام دهند. چنانكه قرآن كريم دراين باره مي‌فرمايد: «بعضي ازانسان‌هابه گروهي ازجن‌هاپناه مي‌برندوبرذلت‌شان افزودند.» (سوره جن/6) جن‌هاممكن است به كساني كه به آنهاپناه برده‌اند،كمك‌هايي بكنندازجمله ‌اين كه امورپنهان رابراي‌شان آشكاركنند؛يااشيائي راجابه‌جاكنندياازنيروي خودبراي جبران ضعف‌هاوبيماري‌هااستفاده كنند؛بدون اين كه درمان وبهبودي اتفاق افتاده باشد. مثل اينكه به يك فردفلج كمك كنندتاروي پابايستد. اين موردبهبودنمايي ياشفانمايي است كه درواقع درماني صورت نگرفته،فقط باتسليم شدن فردنيروهاي شيطاني واردزندگي اوشده وبدون شك دردسرهاوتبعاتي خواهدداشت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درعرفان «حلقه»نيروهاي شيطاني بانام شبكه شعورمنفي (عرفان كيهاني–حلقه- ص93) ياموجودات غيرارگانيك ناميده شده‌اندوادعامي‌شودكه باآنهاارتباطي ندارند. اماگذشته ازمعيارهاي روشن اخلاقي وديني دردرمانگرودرمان‌جوكه نفوذنيروهاي شيطاني رانشان مي‌دهد،شاخص‌هاي ديگري براي تشخيص درمان‌هاي شيطاني وجوددارد،ازجمله تدريجي بودن وزمان بري درمان‌هاي شيطاني؛زيرانيروهاي شيطاني محدوداست وبراي حصول نتيجه نيازبه زمان دارد. امانيروي الهي درلحظه‌اي با «كنفيكون»اوضاع رادگرگون مي‌كند. همانطوركه درماجراي حضرت سليمان آمده كه‌جن براي آوردن تخت بلقيس نيازبه زمان داشت وگفت پيش ازآنكه ازجاي خودبرخيزي آنرامي‌آورم وحضرت سليمان به اوونيرويش هيچ اعتنايي نمي‌كند. درمقابل وقتي كه آن انسان مؤمن به نام «عاصف بن برخيا»بانيروي الهي خواسته سليمان راپاسخ مي‌دهد،درچشم به هم زدني تخت حاضرمي‌شودوحضرت سليمان به خاطرتوفيق تربيت چنين انسان‌هايي،خداراشكرمي‌كند. (سوره نمل/ آيه40) نشانه ديگردرمان‌هاي شيطاني وتفاوت آن بادرمان‌هاي الهي بامقايسه درمان‌جويان عرفان حلقه باشفايافتگان درزيارتگا‌ه‌هاوتوسل به حضرات معصومين(ع) معلوم مي‌شود. درمان يافتگان ازطريق الهي ومعنوي تمام امراضشان،به طوركامل برطرف مي‌شود. يعني اگركسي فلج باشدوكورهم باشد،وقتي شفاي الهي مي‌آيد،همه مرض‌هاكاملاًازبين مي‌رود؛امابادرمان‌هاي شيطاني همه مشكلات برطرف نمي‌شودودربسياري ازمواردمرض اصلي وموردنظرهم به طوركامل درمان نمي‌پذيرد. راه نفوذنيروهاي شيطاني دروجودفردوزندگي او،تسليم شدن است.

 

 

 

 

 

 

 تسليم شدن دوصورت دارد: ياتسليم شدن به خواسته‌هاي مشخص وروشن خداونداست كه درشريعت آمده ودرهرديني احكام آن معلوم است. دراينصورت ظاهروباطن شخص شهادت مي‌دهدكه تسليم ودلباخته خداونداست. صورت دوم تسليم دربرابراموري ناشناخته‌است كه به شكلي مبهم درذهن فردانجام مي‌گيرد؛دراينصورت راه نفوذشياطين كاملاًبازمي‌شود؛به خصوص اگرپاي استفاده ازنيروهاي آنهادرميان باشدوفردي كه به طورمبهم خودرادروضعيت تسليم قرارداده ووجودخودراكاملاًگشوده،انتظاررويدادي مثل درمان شدن ياجابه‌جايي اجسام راداشته باشد. پايه واساس عرفان «حلقه»دست‌درازي به سوي نيروهاي شيطاني است كه آثارونشانه‌هاي آن به صورت علمي وتجربي درزندگي واطراف درمانگران ودرمان‌جويان كاملاًقابل بررسي است. ديگرروزگاري كه گروهي باتنگ ‌نظري اين پديده‌هاراخرافات مي‌پنداشتند،گذشته است. جن مي‌توانددرشرايط خاصي به زندگي انسان واردشودكه ساده‌ترين راه ورودشبه تعبيرقرآن كريم پناه بردن به اوست. عرفان حلقه اين دررامي‌گشايدونيروهاي شيطاني رابه نام شعوركيهاني وحلقه‌هاي رحماني معرفي مي‌كند. به همين علت كنارگذاشتن قرآن واهل بيت(ع) خللي درحلقه‌هاي آنهاايجادنمي‌كند،بلكه واسطه اين نفوذشيطاني،مركزيت عرفان حلقه وسلسله مراتب مسترهاست.

ازعشق تا شريعت

دراساسنامه عرفان حلقه نوشته‌اند: «انسان نمي‌تواندعاشق خداشود،زيراانسان ازهيچ طريقي قادربه فهم اونيست ودرحقيقت خداعاشق انسان مي‌شودوانسان معشوق مي‌باشدومشمول عشق الهي وانسان مي‌تواندفقط عاشق تجليات الهي،يعني مظاهرجهان هستي شودوپس ازاين مرحله است كه مشمول عشق الهي مي‌گردد.» (عرفان كيهاني (حلقه)/ صص124و125)

آغازاين اصل يك دروغ بزرگ وشيطاني است. براي شعله‌ورشدن آتش عشق خداوند،كمترين درجات معرفت كافي است. اگرچه انسان نمي‌تواندخداوندرابه طوركامل بشناسدولي قلبي كه هنوزلانه شيطان نشده بهترازهمه مظاهرهستي،هستي بخش مهربان رادرك مي‌كندوبه اوعشق مي‌ورزدودرشرايط سخت زندگي اميدوعشق به اوراتجربه مي‌كند.

وقتي خداوندازفهم بشري كاملاًكنارگذاشته شودبه طورطبيعي عشق به اوهم مفهوم خودراازدست مي‌دهدوآنگاه بشرمي‌ماندودل‌باختگي به مظاهرجهان هستي. ازاين عشق ودلباختگي‌هم هرچيزي ممكن است به وجودبيايدكه نمونه‌هاي بارزآن مسترپارتي‌هاي عرفان حلقه ياميهماني مربيان عرفان حلقه است. البته ممكن است ازاين ميهماني‌هادرجاهاي ديگرهم برگزارشود،امامشكل اصلي دراينجااين است كه درعرفان حلقه،خانم‌هاوآقايان استادعرفان هستند،آنهم عرفاني كه دراساسنامه خودشريعت وطريقت وحقيقت رادرنهايت يكي مي‌داند! (عرفان كيهاني(حلقه)/ ص112)

ضرورت برخوردقاطع با برهم زنندگان هارموني معنوي جامعه

عرفان حلقه باتأكيدبراتصال به حلقه‌هاي رحمانيت خداوند،به دنبال تجلي صفات قهروغضب واضلال اورفته كه پيشگام اين راه شيطان است. بارزترين نشانه‌هاي شيطاني بودن اين فرقه خودپرستي افراطي وشديدي است كه نه تنهاراهي غيرازراه خودراقبول ندارند،بلكه هرنامي غيرازنام خودراانحراف مي‌دانند. عرفان حلقه به بهانه درمانگري مردم رابه نفوذنيروهاي شيطاني درآورده وباعنوان عرفان آنهارابه راه عصيان دربرابرمعشوق ومعبودهستي مي‌كشاند.

آنچه بهداشت معنوي به آن مي‌پردازد،فقط اين نيست كه جامعه روبه تاريكي وناپاكي مي‌روديادرمسيرپاكي وروشنايي حركت مي‌كند،بلكه هزارمرتبه ازاين مهمترمواردي است كه معيارهادگرگون مي‌شودواعمال شيطاني به نام طريقت وتسليم هوس‌هاووسوسه‌هاي شيطاني شدن به نام عرفان معرفي مي‌شود. گناه باتوبه جبران مي‌شودوانسان رابه عشق وآمرزش الهي نزديك مي‌سازد،امااگراين گناه به نام سلوك الي الله انجام شد،چه كسي مي‌تواندازآن توبه كندوبه سوي معبودومعشوق حقيقي بازگردد؟!

بااين خرافات ودروغ‌هاست كه بهداشت معنوي درجامعه تهديدمي‌شود. اين كه به نام عرفان ورحمانيت خداوند،بندگان خدارابه نيروهاي شيطاني بفروشندواخلاق وانسانيت وايمان رادرآنهانابودكنند،تهديدي جدي براي سلامت معنوي جامعه است.

اين وظيفه دولته است كه بابرهمزنندگان هارموني ونظم معنوي جامعه برخوردقاطع كرده وشرايطي رافراهم كنندكه افرادجامعه دريك مدارسالم معنوي حركت داشته باشند.

جامعه هرقدرهم درفسادغوطه‌ورباشد،حق داردامكان تشخيص وتمايزميان عرفان وعصيان وفرصت بازگشتن به سوي خداراداشته باشد. هدف نظريه به داشت معنوي اين است كه باجلوگيري ازنشرخرافات وانحرافات معنوي،ازگم‌شدن راه‌هاي خداونددرميان هوي وهوس‌هايش يادانيافريب‌خوردگان جلوگيري كندوازامكان تجربه زندگي معنوي براي شهروندان پاس داري نمايد.


نظرات شما عزیزان:

گلادی
ساعت1:46---11 اسفند 1390


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 66
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 67
بازدید ماه : 370
بازدید کل : 125372
تعداد مطالب : 79
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1